صلح، یک پیمان و یک عهد و میثاق است با قطع نظر از اینکه عهد و میثاق متعلَّقش چه باشد. گاهی وقت ها میثاق، میثاق جنگی است. عده ای باهم پیمان می بندند که علیه یک کشوری مثلاً بجنگند یا مثلاً نزاعی داشته باشند. با قطع نظر از مسئله متعلَّق این پیمان و میثاق، به خود میثاق باید بیاندیشیم انسان از آن جهت که انسان است یکی از شئونش شأن میثاق و عهد و پیمان است. انسان در حیات اجتماعی خودش و در مجتمع انسانی اش نمی تواند بدون پیمان باشد. ولی پیمان ها باید مورد احترام و تکریم باشند. هر پیمانی که هست.
در نظام های دینی خصوصاً قرآن به این مسئله زیاد توجه شده که آنهایی که پیمان را می شکنند و نقض عهد و نکث عهد و میثاق می کنند خود نکث عهد و خود نقض عهد ذاتاً یک امر نکوهیده و ناپسندی است و در مقابل، اجرای عهد و پیمان و آنچه که به عنوان پیمان بسته شده، حالا هر چه باشد پیمان ممکن است اقتصادی باشد، ممکن است، پیمان فرهنگی باشد، یا سیاسی باشد یا هر پیمانی که باشد نفس پیمان و عهد باید به عنوان یک شأن انسانی جایگاه و موقعیت شریفی داشته باشد. انسانی که اهل نقض عهد هست، نکث عهد هست و نظایر آن، اصلاً حیثیت انسانی شایسته ای برای او نیست.
آیه 91 سوره نحل: تاکید خداوند بر عدم نقض عهد و پیمان
در حقیقت أیمان جمع یمین است و یمین همان پیوند و پیمان و امثال ذلک است و اینها قابل توجه اند. در سوره مبارکه «نحل» آیه 91 می خوانیم: ﴿وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكیدِها﴾.
با قطع نظر از پیمان هایی که انسان با خدا می بندد که آنها را به هیچ وجه نباید نکث بکند نقض عهد بکند، پیمان هایی که انسان ها با خودشان می بندند به لحاظ مسائل اجتماعی شان و مجتمع شان، آن پیمان ها باید شریف تلقی بشود و نسبت به آن پیمان ها باید انسان با حساسیت برتری توجه کند. می فرماید که ﴿وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكیدِها﴾، وقتی شما یک پیمانی بستید و توکید و مؤکد کردید آن پیمان را، نقض عهد نکنید و برای این پیمان هم شما حتماً یک ضمانتی را داشته باشید.
این مورد تأکید خدای عالم است و در قرآن در چند مورد این را اشاره کرده اند که یا انسان عهد نبندد یا اگر عهد بست نقض عهد و نکث عهد نکند، بعد این مسئله ﴿وَ لا تَكُونُوا كَالَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً﴾، این یکی از مصادیق بارزی است که کسی می آید و اول پنبه را تبدیل به رشته می کند تبدیل به نخ می کند و اگر نکث عهد و نقض عهد بکند گویا دوباره آن نخ را و آن رشته را تبدیل به پنبه کرده است و لذا این بسیار کار ناصوابی است که خدای عالم در قالب یک مثال فرمود: ﴿وَ لا تَكُونُوا كَالَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً﴾، نکث عهد، شما با واژه نکث و نقض و نظایر آن در قرآن آشنایید.
آیه 10 سوره فتح / جریان صلح حدیبیه
در جریان صلح حدیبیه خدای عالم فرمود که مسئله پیمانی که تحت شجره بسته شده است قابل توجه است. این پیمان باید مستحکم باشد این پیمان را نشکنید نقض نکنید و بدانید الآن این پیمانی که با پیغمبر بسته اید با خدا بسته اید ﴿إِنَّ الَّذینَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدیهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً﴾، اینها بسیار آیات ارزشی هستند که حیث انسانی را به انسان تذکر می دهند. انسانی که اهل نکث و نقض عهد باشد و پیمان شکن باشد از شؤون انسانی چندان برخوردار نیست.
اتفاقاً در مقابل این دسته کسانی که آیا نسبت به این معنا که به پیمان خودشان عمل می کنند خدای عالم آنها را هنرمند معرفی می کند می فرماید که ﴿رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ﴾، عهدی که بسته اند بر عهد خودشان صادق اند و بر این پیمان و میثاق خودشان استوار هستند.
بنابراین استواری در پیمان یک ارزش انسانی است و نکث و نقض عهد و پیمان حالا هر پیمانی که بخواهد باشد این در حقیقت موجب نکوهش انسانی و باعث می شود که انسان از آن حیث انسانی ساقط شود.
سخنرانی استاد در نشست علمی «الزامات صلح» ـ 19 آبان 1402